اگه گریه بذاره
اگه گریه بذاره مینویسم کدوم لحظه توروازمن جداکرد نگواصلانفهمیدی نگونه توبودی اون که دستامورهاکرد خودت گفتی خداحافظ تموم شدمنوتوسهممون از�عشق این بود خودتوحرمت عشقوشکستی بریدی آخره قصه همین بود اگه مهلت بدی یادت میارم روزایی که بی توعین شب بود تموم سهمت ازدنیاعزیزم بذاریادت بیارم یک وجب بود بهت دادم تمومه آسمونوخودم ماهت شدم آروم بگیری حالاستاره هادورت نشستن منوابری گذاشتی داری میری بیابرگردازاین بن بست بی عشق بذاراین قصه اینجوری نباشه آخه بذرجدایی روچراتو؟ چرادستای توباید بپاشه؟ خداحافظ نوشتن کار من نیست آخه خیلی باهات ناگفته دارم اگه گریه بذاره مینویسم اگه مهلت بدی یادت بیارم
جمعه 13 اسفند 1389 - 10:35:47 PM